این خلاصه زندگی من بود از 1403 تا الان
قبل از عید از دانشگاه پلی تکنیک میلان پذیرش گرفتم
آیلتس گرفتم
تمام مدارکمو به ایتالیایی ترجمه کردم و همه چیو تا حد توانم آماده کردم
دوساله که به خونوادم میگم قصدم مهاجرته و این مقدار تمکن لازم دارم ولی هنوز که هنوزه نه تنها صدتومن تو حسابشون نیس که تمکن مالی اثبات بشه و ویزا بگیرم، بلکه امسال برای رهن خونه هم از فامیلها قرض کردن
الانم پدرم بیکاره و حاضر نیستن حتی چیزی بفروشن
این در حالیه که فامیلامون اکثرا وضعشون عالیه...
دلم میخواد خودمو آرزوهایی که داشتمو بکشم برم زیر صد خروار خاک