رفتار های سمی خواهر شوهر و مادر شوهر

والا هرچقدم سمی هستن شوهرم یجور رفتار کرده جرعت ندارن بمن تو بگن

واسه همین سم و زهر واسه من ندارن

دیگه هر جور خودت میتونی یکبار برو هفته ایی یکبار یا هرچی خودت میدونی.جوری باشه ک شوهرت صداش درنیاد

همه نصیحت ها ب کنار

درست انتخاب کن

من شوهرم بچه ننه و دهن بین مادرشه

طرف مادرشه

مادرش و خونوادشم فقط منو اذیت کردن

هیچ کاری هم نمیتونم بکنم بخاطر شوهرم

اصلا بهش فکر نکن اگر میخوای ازدواج خوبی داشته باشی با خانواده ای وصلت کن که به ازدواج باشما رضایت داشته باشن آین خیلی مهمه و از همه مهمتر هم کفو بودن خصوصا فرهنگی اخلاقی و اعتقادی هست و بعد مالی

همیشه خواهر شوهر مادر شوهر بد نیستن گاهی عروس بده و انتظارات بیجا داره. ولی فرق نمیکنه مخاطبت کیه باهرکی مثل خودش باش از الانم‌ منفی سازی نکن. 

رفتار سمی اینکه مادرشون دعوت کرده بری خونشون(اصلا دوست نداری بری ولی بهونه رد کردن نداری چون ماههاست نرفتی) نرسیده مانتو درنیاورده گفته برو آشپزخونه فلان کارو انجام بده و هنوز درگیر اون کاری که دخترشون از راه میرسه و میگه ما به کسی نمیگیم بیاد خونمون چون حوصله مهمون نداریم🙄😐

عزیزم نیومدی که با خانواده شوهرت بجنگی 

با همسرت صحبت کن مطمعن باش اون میتونه تاثیر زیادی تو رفتار خانوادش داشته باشه 

عزیزدلم، شما هر چقدم با عروسهاتون مهربون باشین و احترام بگذارین، یه روزی میشه که برمیگرده به برادرت میگه بهم بی احترامی کردن خانواده ت.. حتی تو اگر توی مسایل و بحث هاشون که باید خصوصی باشه و در بین خودشون و میان جلوی روی شما بحث میکنن سکوت کنی و هیچی نگی ناراحت میشن.. اگر باهات حرف بزنه و دلخوری ای از برادرت داشته باشه و بهت بگه باهاش حرف بزن و تو بهش حق بدی و طرفشو بگیری و به برادرت تذکر بدی باز میگه بهش بی احترامی کردی... 

بعضی ادمها چوب مهربونیشون رو میخورن، بعضی ها هم اینقدر از خانواده شوهر بد شنیدن که اگر بدی نبینن خودشون در تلاشن که همه چی بد بشه و قطع ارتباط بشه.. 

توی زندگیت، تعادل رو حفظ کن چه با خانواده شوهر چه خودتون با عروسهاتون... اگر مهربونی دیدی مهربونی کن.. اگر بی احترامی دیدی، فاصله تو محترمانه حفظ کن.. اگر ناراحتی ای از خانواده شوهر داشتی با همسرت درمیون بگذار بهشون محترمانه بگه.. اگر ادمهایی بودن که درک میکردن و ارتباط برقرار کردن بلد بودن و اهل گفتگو بودن حتما خودت باهاشون صحبت کن تا درک شی و زاویه دید اونها رو هم ببینی.. شاید سوتفاهمی باشه که حل شه.. چون لایق اینکه ازت عذرخواهی بشه هستی.. اگر ادمهای حرف نشنیدن بودن و سریع گارد میگیرن همون از طریق همسر یا در صورت عروس با برادر و به صورت غیر مستقیم صحبت کن..

بعضی ها هنوز که هنوزه گرفتار یسری تعصبات الکی هستن و روی همون حساب نگاهشون و رفتارشون با بقیه فرق می کنه ،مثلا من خانواده هایی رو دیدم که پسرشون و عروسشون  رو فقط برای خدمت میخوان ،عروس اصلا براشون ارزشی نداره فقط دخترهاشون مهم اند ،شاید دوست نداشته باشی وارد بازی اشون بشی ولی اینقدر به چالش می اندازند که آخرش گرفتار حرفها و رفتارایی میشی که همیشه ازش بیزار بودی،روح و روانت رو بهم میریزند و دست آخر میشینن فقط رفتارای تو رو قضاوت می کنند ،کاری ندارن رفتارات واکنشی بوده به کارهای خود اونا!!! مثل یه جور بازی روانیه ،ولی اونا خیلی راحت زندگی اشونو می کنند و این فقط تو هستی که  تو جوانی ، پیر میشی به خودت میایی و می بینی زندگی نکردی،خیلی سخته یاد بگیری وارد بازی هاشون نشی ،اعتماد به نفس داشته باشی ،اختیار زندگی ات رو دستت بگیری ،خیلی سخته بفهمی به هر کسی باید اندازه شعورش محبت کنی و محبت زیاد برای بعضی آدما (نه همه) نتیجه عکس میده

عکس همین رفتارها رو در قبال دخترها و داماد هم دیدم فرقی نمی کنه آدمایی که تعصبات الکی دارند همیشه سم اند 

میدونی چیه به نظرم خیلی خوبه آدما با هم فرهنگ خودشون ازدواج کنند حتی اگر رفتارای اشتباهی هم باشن ،قبلا دیدی ،خیلی اوقات بلدی چطوری باهاش مقابله کنی 

من دوبار ازدواج کردم

هم ازدواج اولم هم الان

جفتشون همینجوری بودن

شناخت واسه همینه ک بشناسی قبل از اردواج چجورین

ما سنتی نبودیم‌.دوست بودیم قبلش یکی دوسال