یه هفت هشت ماه پیش بوداا😐🥲
شوهرم اومده بود خاستگاریم ماشالا زبون داره دو کیلومتر
گفت من این رو وظیفه خودم میدونم که حقوق اولیه زنمو بهش بدم مسه حق تحصیل کار حضانت بچه هاو.....
من تو اون لحظه در پوست خودم نمیگنجدم از خوشحالی🥲🥲🤣
بعدم گفت من ۱۴ تا سکه عندالمطالبه دخترتون میکنم😐😂😭
ما هر جی گفتیم نه کمه 😐💔
اونم میگفت نه😐💔💔
سر آخر چون دوسش داشتم قبول کردم
و هشت ماه بعد
تو تاریخ ۲۱ مرداد در خالی که شکمم اومده بالا و نگاه میکنم بهش (خیلی نازه میخوابه😐😂)
دارم واسه شما تامیک میزنم