بچم ۴ ماهشه
خودم شاغلم
شوهرم یه ماه میره سرکارشهر دیگه، چندروز میاد خونه سرمیزنه و بازم یه ماه میره...روال کارش اینطوریه
منم بارداریم که استراحت مطلق بودم از اول ، رفتم موندم خونه مامانم بخاطر تنهایی، بعد بچه هم بدنیا اومد چون هیچی بلد نبودم و شوهرم کنارم نبود خونه مادرم موندم..
مامانم این مدتو خیلی اذییتم کرد، خیلی سرکوفت و زخم زبون زد...در حالی که من از بی کسی بهشون پناه آورده بودم...
خلاصه یه هفته که شوهرم خونه بود اومدم خونم خیلی از نظر روانی راحت شدم
امروز شوهرم رفت سرکارش و من موندم و بچم😢
حالا تصمیم گرفتم دیگه نرم خونه مادرم...اما میترسم چون
صبحا باید نیم ساعت با ماشین دست تنها بچمو ببرم بزارم خونه مامانم،از اونجا برم سرکارم،ظهرم برگشتنی برم بچمو برش دارم برگردم خونه مون، از خطرات جاده میترسم با بچه😢
شبا هم دوتایی بخوابیم و هر دو ساعت بهش شیر بدم تا صبح
میترسم از خستگی خوابم ببره بچم قندایناش بیفته و نفهمم😢
حالا به نظرتون فشار روانی رو تحمل کنم برم خونه مادرم؟
یا با تمام سختی ها و خطرات توکل بخدا کنم و بمونم خونه خودم با بچم؟