بخدا خواهر عزیز اگه زندگی منو بخونی اشک میریزی ,شوهرمنم یه زن بیوه بایه ببچه رو دوست داشته قبلا ,توسن۱۸ سالگی ,ولی توزندگی من هم ,دقیقا مثل شما دخالت های مادرش و خواهراش اینقدر پررنگ بود که زندگیمو خراب کردن الان ,هردومون فقط دوتا هم خونه ایم و محبتی بمن نمیکنه ۸ ساله ۸ بار منو نبوسیده باورت میشه ,دیگه بچه نمیارم ,من پدرومادرم جداشدن و نمیتونم کاری کنم ,برادرهامم نمیزارن جدابشم ,بخاطر ابروشون ,و بخدا هیچ خرجی بمن نمیده پس انداز کنم ,خرج بچه امو هم بزور میده ,اگه یه مای ببی میخره میگه چرا زود تموم شد ,۸ ساله هنوز یک بار گوشت نخریده ,برای خونه ,همه پولاشو هر ماه میده به ,خواهراش ,ابن ماه ۸ میلیون داده به یکی از خواهراش برای من هیچی نمیخره ,میترسم ازش پول بخوام خونه رو بلوا درست میکنه ,سرم داد میزنه ,بچمو هم از الان داره طوری تربیت میکنه که سمت خودش باشه ,پولهایی که برای خانوادش خرج میکنه اینقدر زیاده ,از شکم من میگیره میده به اونا ,بهم میگه برو خونه مادرت ,بمون خیلی سخته ,من زیر خونه مادرش توی یه خونه بودم ,وسط حال خونشون یه اتاق بمن داده بودن ,بزور جدام کرد از مادرش ,وبعد ازون دیگه این ادم بامن بد شد ,چون از مادرش جدا شدم ,هرچی به خانودم میگم بزارین یه مدت برم خونتون دادگاه شکایتش کنم اونا قبول نمبکنن ,مبگن بچه اتو بده خودت بیا ,با بچه نیا ,