خببب خاطره من😂
من یه بار مامانم رفت بیرون من خونه تنها بودم
تلفتی گفت سبزی بذار بیرون تا من میام یخش باز بشه
بعد منم داشتم تو نینی سایت میچرخیدم کلا فراموش کردم
یه دفعه ۵ دقیقه قبل اینکه بیاد بهم زنگ زد بهم گفت سر کوچم و پرسید که سبزی گذاشتی بیرون ؟
منم نذاشته بودم یه دفعه گفتم چرا چرا گذاشتم😂
بعد رفتم سشوار برداشتم گرفتم رو سبزی😂😂😂