مامانم ماشالا انتظار داره وقتی خونه نیست و بعد میاد خونه من خونه رو برق بندازم و غذا درست کنم و......
منم آدمی نیستم که کار نکنم ولی خب بعضی وقتا حسش نیست!همین حرفو بهش زدم میگه حداقل میزو می‌تونستی مرتب کنی
آخه چه اصراریه که باید حتما یکاری انجام بدم!
دیدم ناراحت شده پاشدم ظرفارو شستم دیدم هنوز....😐😐😐😐 بعد منطق مامانم این بود که چرا اینقدر کندی!من دست و پا سنگین نیستم ولی به عقل همه میرسه که کسی که بیست سال تجربه داره این کارو بهتر انجام بده تا من!
خلاصه هرچی از دهنش دراومد به من گفت 😐😐
اعصابش رو حتما گرما پوکونده
وای منم همینجوریم نیم ساعت میرن بیرون میان میگن چرا ظرفا نشستی لباسارو جمع نکردی جارو نزدی
بنده خدا اونم خسته میشه
مسئولیتتون تو خونه چیه؟؟؟
تعهدندادی ولی حالا یه بشقاب جابه جاکنی به جایی برنمیخورع
مامانا کلا همینن
ولی مامانت هم تعهد نداده که همش بپزه تمیز کنه برای شما. دیگه انشالله بزرگ شدی خودت آشپزی کن لااقل. وقتی رفتی سر زندگیت متوجه میشی چقدر خانه داری سخته در نوع خودش و وقتی کسی کمک کنه چقدر خانم خونه خوشحال میشه.
والا من مامانم نمیذاشت خونه بابام کار کنم میکفت خونه شوهر به قدر کافی کار میکنی
همه هم میگفتن وای این دخترت آشپزی یاد نمیگیره که کار خونه یاد نمیگیره
والا الان هم اشپزیم خوبه و همه از دستپختم انگشت به دهنن(حتی مامانم) هم خونه داریم در حدی که هر کی سر زده هم بیاد خونم خونه مرتب و تمیزه
به نظرم از دختر نباید توقع داشت خانه پدر کار کنه وظیفه مادره
منم مثل مادر شمام دوس ندارم دخترم تا زمانی که خونه باباشه کار کنه چون مادرم خیلی اذیتم میکرد سرکار خونه کلی فحشم میداد انتظار داشت دائم کار کنم الانم میاد خونم کلی ایراد میگیره جالب اینه من خیلی تمیز و منظمم
