یه ترسی که عمیقا توی وجودمه اینه که نکنه هیچوقت کسی نباشه که عمیقا دوسش داشته باشم و دوسم داشته باشه؟
یا نه اینطوری بگم هیچوقت کسی رو پیدا نکنم که بتونیم باهم بشینیم محسن چاوشی و علیرضا قربانی گوش بدیم (و بگه اینا چیه گوش میدی و سلیقش امثال "بدون من کجا میخوای بری"😂 باشه).
یا اصلا شعر نفهمه و قشنگی یه نیم بیت براش نامفهوم باشه؟
از اینا که نه تنها دلشون نمیره بلکه فکر میکنن اداست؟ وحشتناکه ها وحشتناک ...
یا از اینایی که سطح پایین فکر میکنند؟
اینا که قضاوت از روی ظاهر و تمسخر تایپ های ظاهری مثل تیره بودن پوست کار هر روزشونه؟
این هایی که حسودن و دائم در حال مقایسه...
اینایی که نه برای دل خودشون بلکه برا دل بقیه و جا نموندن از بقیه یکارایی میکنن؟
نکنه ازینا باشه که با مد پیش میره و چیزی که تنشه دست کم تن ۲۰ نفر تو خیابونم هست؟
اینایی که لباس های نوشته دار بزرگ و برق برقی و کفشای رنگی پنگی میپوشن
استایل کردن سرشون نمیشه ...نکنه خدایا؟
اینایی که محترمانه صحبت کردن و نظر دادن و بلد نیستن...
نکنه صبور نباشه و بشه سم برای منی که استرسیم...
نکنه تفکراتی مثل بچه ی پسر خوبه و فامیل بابام خوبه و مرد برتر از زنه داشته باشه و ازینایی باشه که فکر کنه جنسیت بچرو زن تعیین میکنه؟
یا نه ازینایی که از زنشون گواهی بکارت میخوان و هنوز نمیدونن این گواهی فقط کلاهبرداری و پول پارو کردن دکترای زنانه؟
من مردی که انقدر در حد این چیزایی که از سوشال مدیا یاد گرفتمم نمیفهمه رو اصلا برنمیتابم ...
اینایی که پریود رو تابو می دونن
دختر رو محدود می کنن
اگه خانمشون پریوده اهمیت نمیدن و مهمون دعوت میکنن؟
خدایا مگه میشه ینفر همه حال آدمو بفهمه آخه؟ :)