شاغل بودن زن اینطوریه که

اوائل خیلی تحت تاثیر مامانش بود و سر همه چیز توقع داشت از من 

ولی دید که مامانش چقدر با بی فکری زندگیش رو خراب کرده البته منم کمکش کردم که متوجه بشه

خودش دید که من چقدر به فکر زندگیمون هستم . بهش میگفتم که بهتره اون خرج بده و اینکه من پس انداز میکنم و همینجوری خونه و ماشین رو عوض کردیم

الانم میدونه به خاطر آینده پسرمون باید پس انداز کنیم

از طرفی خودم رو خیلی قوی نشون ندادم تو زندگی

سعی میکنم مسؤولیت های اون رو به عهده نگیرم مثلا اصلا خرید نمی‌کنم و کارهای خونه رو هم به تنهایی انجام نمیدم 

مردها زود به همه چیز عادت میکنن

مرد دوست داره تمام نیاز های همسرش رو او برآورده کنه. وقتی می‌بینه خود خانم از پس نیاز های خودش بر میاد یا بدتر دیگه بهش نمیگه این رو میخوام برام بخر. دیگه رمق و دلخوشی براش نمی مونه که صبح از خواب بیدار بشه بره سر کار. حتی مرد هایی غر میزنند و اذیت می‌کند وقتی می‌خوان پول بدن به همسرشون، باز هم ته دلشون حس خوب دارند اما رو نمی‌کنند. این حس سخت افزاری هست و همه مردا دارند.

با این حال چیزی الان مد شده است هست که حتما خانم باید سر کار باشه و این شبیه به اجبار شده. خانمی که دوست داره تکیه گاه داشته باشه، مجبور میشه مستقل زندگی کنه و از این حس خوب محروم بشه.

به پسرا هم این رو میگن که چرا باید تو کار کنی و بدی زنت که تا ظهر خوابیده بخوره اونم بره سر کار و نون دربیاره. پسری که دوست داره تکیه گاه باشه مجبور میشه وابسته زندگی کنه و از این حس محروم بشه. 

داریم با دست های خودمون، زندگی خودمون رو سخت میکنیم. نمیشه هم در این مورد حرف زد، هر وقت مطرح می‌کنیم، کسانی که طرفدار این جور سبک زندگی هستند به شدت به آدم حمله میکنند

خییییلی حرفتو قبول دارم منی که یه مدت مجبور شدم کار کنم و فقط شوهرم تنبل تر شد به جایی رسید که دیگه طلبکار شده بود میگفت یه عمر من کار کردم تو خوردی حالا منم نمیرم سرکار و استراحت میکنم تو کار کن بخوریم😬😐بخدا چند ماه بیکار شد و سرکار نرفت و من شکسته شده بودم