مامانم برای مادرشوهرم ی پارچه هدیه داد. بعد ب گفته مادرشوهرم خاهرشوهرم ازش خوشش اومد ازش پس گرفته واسه خودش دوخته طرحش گل گلی های بزرگه
بعد دیشب تنش بود شوهرش یهو تو جمع گف این چیه میپوشی انگار لحاف پوشیدی خاهرشوهرم مگه چیه خیلیم خوشگله شوهرش گف والا وقتی راه میری انگار لحافی لحاف راه میره. خاهرشوهزم بهش گف باشه اصلا لحاف دوس دارم چ کاری داری باهام
نمیدونم شوهره احمقش یادش نبوده هدیه اس یا چی
منم اصلا ب روی خودم نیاوردم خندیدم منم
لابد نمیدونسته
چه شوهر خاله زنکی
اون نمیدونست هدیه شماس
مهم این بود ک خواهرشوهرت خوشش اومده
بعدم خواهر شوهرت باید ناراحت شه واسه شوهر خاله زنکش ن شما
مردا سر در نمیارن گلم ،شوهر منم از این حرفا زیاد میزنه اتفاقا همچین حرفی رو راجب لباسم ازش شنیدم
زن بیچاره ازدست شوهره جون به لب شده ادمو دق میدن مردا
به نظرم یادش نبوده و منظور خاصی نداشته. اون پارچه هم احتمالا به سن و سال مادرشوهرتون میخورد نه خواهرشوهر
احتمالا یادش رفته من بودم میگفتم مامان من داده ها بعد میخندیدم
به دل نگیر اون با زنش بوده حتما یادش نبوده هدیه ی مادرته
