من ۷ ماهی میشه با دوستم که دختره البته قهرم یه دختر تازه وارد اومد و کلی اذیتم کردن در حالی که من باهاش ۷ ۹ سال باهاش دوست بودم صمیمیییی حتی بیشتر از خواهر خودم دوستش داشتم هر روز زنگ میزدم احوالش رو میپرسیدم کسی اگه میخواست باهاش صمیمی شه نمیذاشتم چون من رو به زهرا و سودا ترجیح داده بود مطمعن بودم که منم یه روز میفروشه البته من باعث جدایی اونا نشدم با سودا که الکی قهر کرد گفت رفته یه مدرسه دیگه زهرا هم دختر خیلییی شلوغ و بدی بود قهر کرد راستش میترسیدم سر منم بیاد
که منو فروخت خیلی اذیتم میکردن باهم ست میکردن و مثلا میگفتم به اون دختر سوم شخصه که میونه ی مارو بهم زد میگفتم رمز گوشیت چیه رمز گوشیش میگفت تاریخ تولد دوست صمیمی منه هردو هم کنار هن اونم میگفت منم تاریخ تولد ثنا رو گذاشتم
ببینید میگم بیشتر از خواهر خودم دوستش داشتم لطفا درکم کنید حتی در اون حدی که از کوچیک به بزرگ حتی هم بهم میگفتن کم به این دختره اهمیت بده آسیب میبینی میگفتن تا به حال دوستای خوبی در این سن رسیدم ندیدم....
لطفا هم نگید سنت کمه نمیفهمی من خیلی هارو راحت میذارم کنار اما خوب این بیشتر از خواهرم برام اهمیت داشت . دلم براش تنگ شده دلم برای قبل اینکه ثنا بیاد و گند بزنه به دوستیمون تنگ شده...