ما تو دوره عقد شوهرم خونشو عوض کرد مادرشوهرم یه پلاک ورساچه خرید برای من گفت سرخونه ایت باشه حالا بعدا زنجیرشم عرفان خودش بگیره خونتونم بیام یه چیزی میارم دیگه ببخشید اگه میخواستم پلاک و زنجیرباهم بگیرم جفتش ریز نوزادی میشد.
بعد جاریم هی میگفت وا عمه دستت درد نکنه بابااااا ازین هنراداشتی و من بعد ۱۵ سال خونه خریدم سرخونه ای برامون نیاوردی؟
مادرشوهرم گفت فاطمه خونه ی پسرمنو باطلاهای خونه باباش بزرگتر کرد
تو بعد ۱۵ سال خونه خریدی از طبقه بالای خودم رفتی خونه ی خودت ۱۵ سال اجاره و بازسازی که موبه مو به سلیقه خودت برات کردیمو حساب کن اونهمه طلا و ریختو پاشی که اونموقع شوهرم زنده بود برات کرد هم حساب کن