باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عادل علی💚دریادل علی💚قرآن با تو شد کامل علی💚صفدرعلی💚سرلشکرعلی💚بدخواه تو کور وکر علی💚دست خدا ونفس محمد💚صاحب فضل و صاحب مناقب💚من با لقب هات دنیایی دارم💚یااسدالله💚یا ابالعجائب💚برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کَرَم گدا را💚حتماعلی💚تهمتن علی💚فصل الخطاب و متقن علی💚والاعلی💚معلی علی💚 وجه خدای تعالی علی💚اسدللهِ من💚دلبرِدلخواهِ من💚شکرخدا که شده حیدرکرار شاهِ من💚یاعلی یازهرا💚
زن بودن گاهی همزمان خواستن و نخواستن است. در من زنی هست که رویای صبحدم چشمگشودن به روی لبخند تو را دارد، در من زنی هست که در تمنای گریز از هر بایدی است، بایدِ چشمگشودن حتا. میان این دو زن، تو تکهتکه خواهی شد، طاقت نخواهی آورد، خشمت سرانجام، تنها نصیب من است و من تاب تنها شدن از تو را ندارم. پس بگذار از ابتدا نباشی.
من نسبت به تاپیکای حس ششم هم دقیقا همین حس رو دارم
امیدوارم خدا جوری تو خوش بختی غرقتون کنه ....که هیج راه نجاتی نداشته باشین😁عاشق رمان های تاریخیم مثل سرابی در مه(که اگه سرچش کنید میتونید رایگان بخونید) و سه جلدی سرگذشت آب و آتش نوشته بهار برادران(میتونید از طاقچه و کتابراه بخرید)