بجای دعوا بچه میبردی تو سایه بعد خریدت میچپونوی
نه خودت شرشر عرق میریختی ن بچه
یاد یکی از دوستام افتادم اخلاقاش مثل شما بود اگه کسی بهش محبت میکرد یا یه حرفی از سر دلسوزی میزد بهش بر میخورد و سروصدا راه مینداخت
من کل مسیر رو پیاده روی کردم بچه زیر سایه بون کالسکه نشسته لذتشو برده موز و اب و پن کیکش رو خورده دو دقیقه زیر افتاب بودن هم هیچ بچه ای رو مریض نمیکنه مگر بچه ای که بخاطر دلسوزی های بیجا نه رنگ آب رو دیده نه خاک نه آفتاب و پاستوریزه بار اومده و در آینده هم بخاطر رعایت نکردن همین بدیهیات قراره یک سره مریض باشه
به این میگن رعایت نکردن آداب اجتماعی و فضولی توی کار دیگران
دلسوزی همراهه با همدلی نه دخالت و تذکر
من اگر ببینم یکی بچه ش توی آفتابه و حتی اگر تشخیص بدم باید تذکر بدم فضولی نمیکنم بگم این کار رو بکن اون کار رو نکن
من حتی به پسر پنج ساله م هم بکن نکن نمیگم چون برای شعور و تشخیصش احترام قایل ام
اگر خیلی دلشون رحم اومد و وضعیت رو وخیم دیدن که نبووووود باید میومدن کمک میکردن نه سخنرانی
زر زر کردن اسمش دلسوزی نیست
بچه ای که دو دقیقه زیر افتاب بمونه مریض بشه بیماره بیمار
بچه سالم دو دقیقه زیر افتاب بمونه هیچیش نمیشه همینطوری که میبینی من از اینکه پسرم مریض شده هیچ حرفی نمی‌زنم چون شیرشو خورده گرفته خوابیده
از اینکه بدیهیات رو باید توضیح بدم تعجب میکنم
بچه زیر یک سال اگر یک ربع زیر آفتاب مستقیم خورشید اونم ظهر نه صبح بمونه ممکنه گرما زده بشه نه بچه ای که دو دقیقه توی یه آفتابی که از لایه درختای تره بار رد شده مونده
چقد از ادمایی مثل تو بدم میاد خیلی میترسم د ر اینده یک عروس مثل تو گیرم بیاد
چون فکر می‌کنی حق دارن و واقعا بچه گرما زده میشه لبخند میزنی
در حالیکه حق ندارن ، پیج دکتر ظریفی رو ببینید چقدر اصرار می‌کنه بچه رو پاستوریزه بار نیارید بذارید سرما ببینه گرما ببینه ولی آدم حدشو رعایت می‌کنه
اگر بچه واقعا توی دو دقیقه گرما زده میشد حرفی نبود میگفتم آره تذکر به جایه ولی وقتی مردم از سر وسواس هاشون توی نگهداری از بچه تذکر میدن من دیگه پاسخگوی مدل اشتباه فکری اون که نمیتونم باشم
اتفاقا تصمیم گرفتم سری بعد یه جوری دماغ بسوزونم که اولین و آخرین شون بشه
سر پسرم هم همین داستان ها رو داشتم سر این یکی نمی‌خوام فقط بشنوم و ادای هیچی ندون ها رو دربیارم
امیدوارم گیرت نیاد واقعا اگه میخوای اینطوری فضولی کنی توی کارش و فکر کنی حق داری
خدا رو شکر مادرشوهر من برخلاف امثال شما که اسم فضولی رو میذارید دلسوزی ماهه
رابطه مونم بیسته
همیشه هم میگه من خیالم از نوه ها و پسرم راحته چون تو حواست به همه چیز هست
هفته پیش بیمارستان بستری شدم گریه میکرد برام
ببین مشکل خودت کجاست که نمیخوای یه عروس مثل من داشته باشی اونو حل کن توی خودت
تاپیکت رو هم خوندم واسه خودت میگم اتفاقا شبیه من باشی برات بهتره پسرت رو نمیفرستن خونه ، حرصشو میخوری ولی باز نمیتونی مرز بذاری
حالا میبینی یکی هست که حتی واسه مردم خیابون هم مرز میذاره به نظرت خیلی عجیب میرسه و مغزت تصمیم میگیره اسم احساس بدی که از ناتوانی خودت برات به وجود اومده رو بذاره نفرت
و شاید باورت نشه ولی کمترین اهمیتی برام نداره که یکی توی فضای مجازی از من بدش بیاد مهم اینه برای آدم هایی که نزدیکم هستن چقدر دوست داشتنی ام
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
