2777
2789

بچه ها من قبلا اصلا این عادت رو نداشتم که اتفاق های هرروزم رو بنویسم ،اصلا تو اینستا و اینجا میدیدم میگفتن بنویسید سبک میشد میگفتم برو بابا چه حرفاییه؟ولی چند وقت پیش وقتی یه اتفاق بد برام افتاد همینطوری شروع کردم به نوشتن ،هرشب می‌نوشتم و گلایه میکردم ،بعد چند وقت دیدم اون اتفاق از ذهنم کلا پاک شده ،انقدر سبک شدم که حد نداره دیگه چیزی زیاد آزارم نمیده،منی که اگر یکی باهام بد اخلاقی میکرد تا چند روز ناراحت بودم و رفتار اون طرف و حرفاش مدام میومد تو ذهنم الان وقتی مینویسم دیگه عین خیالم میشه دیگه اصلا برام مهم نیست و سبک میشم ،الان دیگه نوشتن شده یه روتین برام اگر ننویسم سنگینم

خلاصه اینکه شماهم امتحان کنید عالیههه

بله

دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من اونجا مینویسم

باخودم صحبت میکنم


یادته میگفتی دوستداری زودتر از من از دنیا بری چون تحمل نبود منو نداری؟چرا خدا صدای تورو شنید ولی صدای منو نه🖤 عهد بستم باخودم  تااخرین نفسم بهبعشت پایبند بمونم،قول میدم سریع بیام پیشت عشقم😞.

هر شب نه. ناراحتیای شدیدم رو مینویسم بعد یکی دو روز پاره میکنم. 

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

خیلی دوست دارم این کار رو بکنم

ولی زیاده 

و یکی دیگه اینکه مثلا انگار مغزم جلو تر از ذهنم اتفاقات رو مرور کنه و دستم جا بمونه عصبی میشم وسط صفحه ول میکنم و خط خطیش میکنم یهو

پروفایل ایتز می😽 ته تغاری ام👸🏻خدای رقص و هنر💃🏻باوقارم اما سلیطه ام💅🏻 درخواست نده🔪🩸

من دوران کنکورم می‌نوشتم. انقدرم قشنگ شده ، هر دفعه بر میگردم میخونم با خودم میگم چه دغدغه های احمقا ...

اره من حدودا ۴سال پیش یه مدت می‌نوشتم و ولش کردم الان دوباره شروع کردم ،بعد وقتی میرم اتفاق های ۴سال پیش رو میخونم خندم میگیره که چه فکرایی میکردم و چه رویاهایه بانمکی داشتم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز