2777
2789

او به شوخیهای کودکانه ام لبخند نمیزد به رویاهایم گوش نمیداد و

وقتی با هیجان دربارهی چیزی حرف میزدم با نگاهی خسته سر تکان میداد کم کم یاد گرفتم که کمتر حرف بزنم کمتر ،بخندم و در نهایت کمتر احساس .کنم و وقتی روزی در آینه نگاه کردم دیگر آن دختر پرشوری که روزگاری بودم را ندیدم

📚 شاهزاده خانمی در قلعه شیشه ای

چه مثِ نازم🦩   ( https://t.me/NoronChat_bot?start=sec-hicfcjbeja )باهام حرف بزن

او در کنار کسی که هر روز رویاهایش را نادیده میگیرد یاد میگیرد که دیگر رویاپردازی نکند او دیگر نمیخندد بلند صحبت نمیکند یا از چیزی که دوست دارد با هیجان حرف نمیزند زیرا میداند که این هیجان نه تنها درک

نمی شود بلکه تحقیر خواهد شد و این گونه است که شوق زندگی در

وجودش آرام آرام خاموش میشود

📚 اتاقی از آن خود

چه مثِ نازم🦩   ( https://t.me/NoronChat_bot?start=sec-hicfcjbeja )باهام حرف بزن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز