آخه چراا
جز این که دعا نوشته باشند هیچ چیز با عقل جور در نمیاد
ما کار به کار زن داداشم نداریم
داداشم انگار بردش هست اصلا یه وضعی
مامانم هم برای اینکه زندگی داداشم خراب نشه همیشه به زنش باج میده بخاطر اونا از ما میگذره
خلاصه یک هفته پیش بینی خودشو عمل کرده رفت خونه مامانش البته برای بار دوم بود بار اول چند سال پیش عمل کرده بود ما صبر کردیم که الان اومد خونه خودش رفتیم پیشش ولی اصلا نگامون نکرد رو مبل دراز کشید و به سقف نگاه کرد داداشمون هم گرم نگرفت