2777
2789

سلام عزیزم 🫶🏻 💖 🌼 

امیدوارم شب زیبا و پر عشقی داشته باشید 

اون روز یه تصمیم بزرگ گرفتم:

می‌خواستم به مامان پارتنرم نشون بدم دختر ایرانی فقط چای دارچینی و شله‌زرد بلد نیست.

نه خانم جان، ما قرمه‌سبزی داریم!

غذایی که اگه درست بریزی رو برنج، روابط دیپلماتیک بین‌المللی راه می‌ندازه.


برا همین خودم دعوتش کردم:

🗓️ "اگه مایل باشین، خوشحال می‌شم یه روز برای ناهار بیاین خونمون. می‌خوام با یه غذای سنتی ایرانی آشناتون کنم."

اونم با لبخندِ رسمی همیشگیش گفت:

"اوه چه جالب، حتما، با کمال میل!"


تا تلفن رو قطع کردم، وحشت شروع شد.

به خودم گفتم: دختر، این دیگه ماکارونی نیست که اگه خراب شد بگی «فیوژن بوده»!

این قرمه‌سبزیه

اگه خوب درنیاد، اعتبار ملی زیر سوال می‌ره!


شروع کردم به آماده‌سازی…

سبزی‌ها رو با عشق و وسواس سرخ کردم، طوری که آشپزخونه تا دو ساعت بوی بهشت می‌داد.

لوبیاها هم خیس خورده بودن و لپ‌ لپ نگاه می‌کردن که قراره چی بشه.


ظهر که شد، مامانش با دقت ثانیه‌ای سر ساعت اومد.

نه زود، نه دیر.

با یه شال طوسی، یه جعبه شکلات و همون لبخند آلمانی که نه گرمه، نه سرده… یه چیزی بین گزارش هواشناسی و جواب آزمایش خون 😐


تا وارد شد، اولین چیزی که گفت این بود:

"چه بوی خاصی میاد... این عطر چیه؟"

منم با افتخار گفتم:

"قورمه‌سبزیه!"

گفت:

"اسم عجیبی داره... یعنی چی؟"

گفتم:

"ترجمه‌ش می‌شه: سبزی خورشتیِ جان‌فزا!"

(البته نگفتم که اگه خوب درنیاد، می‌شه سبزیِ دق‌مرگ‌کننده 😅)


رفتیم سر میز.

غذا رو کشیدم، با برنج کته زعفرونی، و روش یه قاشق روغن داغ که برق می‌زد.

همه چی آماده بود.

اولین قاشق رو که خورد، یه لحظه مکث کرد.

من با چشم‌هام داشتم دنبال نشونه‌ای می‌گشتم: لب بالا رفت؟ ابرو پرید؟ بشقابو پس زد؟


ولی فقط گفت:

"طعمی داره که تا حالا تجربه نکرده بودم... یه جورایی عجیب ولی دلنشینه."

منم لبخند زدم و تو دلم گفتم:

"یعنی تو زبان دیپلماتیک آلمانی یعنی: خوب بود!"


بعدش گفت:

"این غذا رو تو مراسم خاصی می‌خورین؟"

گفتم:

"بله، مراسم خاص، روزای بارونی، روزای دل‌تنگی، وقتی مامانمون نیست و حتی گاهی وقتی هست!" 😄


آخر غذا، وقتی داشت بشقابو می‌ذاشت کنار، گفت:

"واقعاً خوشمزه بود. حس کردم با غذا، یه تکه از فرهنگت هم خوردم."

و این حرفش از هر تعریفی برام شیرین‌تر بود... حتی شیرین‌تر از شکر توی شله‌زرد.


دکترای تخصصی جراحی دامپزشکی🫶🏻💖دلنوشته های یک مهاجر🧳

چرا انقدر طولانیه؟


یاد گرفتم تنها باشم خوردم زمین خودم پاشم 💪💪💪💪من به آرزوهام قول رسیدن دادم و ناامید نمیشم چون خدارو دارم🤩😍هیچ چیز رو سخت نگیر چون برات سخت میشه هیچ چیز رو بد نبین چون بد میشه همیشه خوشبین باش ولی یادت نره تو بعضی جاها خوشبین بودن زیاد کار دستت میده هاا🤣🤣🤣

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

دختری که برای مادر پرانترش غذا میدرسته دعوت میکنه چیه!!

😑😑😑😑😑😑


   ...🤡🎀                                                                               اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْ‌سِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ🦋

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792