تا حدود دو هفته پیش خیلی باهم صمیمی بودیم وقتی بهم زنگ میزدیم آنقدر باهم حرف میزدیم و شوخی میکردیم که دیگه صدای خانواده هامون دراومده بود همین سه هفته پیش کلی اصرار کرد بیا یک ماه دیگه باهم مسافرت بریم ...الان در عرض دو هفته شده یک آدم دیگه دو سه روز یکبار زنگ میزنه یه سلام سردی میکنه آدم یخ میزنه از لحنش بعدشم سکوت میکنه یکم که من حرف میزنم سریع خداحافظی میکنه و میره فقط برا اینکه قضیه مسافرت یادم نره زنگ میزنه من کاریم نکردم اصلا دیگه شبیه دو تا آشنا شدیم نه حتی دوست معمولی ازش دلیلش رو پرسیدم گفت هیچی نشده به نظرتون قضیه مسافرت رو کنسل کنم؟ اینطوری که نمیشه مسافرت رفت زهر مارم میشه
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
همین حرفا رو به خودش بگوشاید یه مشکلی دارهشایدم از مسافرت هدفی داره؟
گفتم میگه هیچیم نیست حساس شدی...مسافرتم من قصدشو نداشت اون اصرار داره میگه حال و هوامون عوض شه ولی من با این همه سردی و فاصله دیگه دلیلی نمیبینم حتیباهاش حرف بزنم چه برسه به سفر
یه دلیل واهی برای سرد شدنش بیار و دلیل سرد شدنش رو بصورت جدی به اون نسبت بده و شروع کن به توضیح دادن در مورد اون موضوع.....دوستت سعی میکنه حرفتو قطع کنه و دلیل اصلی رو یهو بپرونه...وقتی دلیل اصلی رو پروند، سعی کن سکوت کنی و اصلا نگی چی گفتی و چی شده...خودش وسط سکوت شروع میکنه به توضیح دادن..