مثلا امروز صبح دختر خالم کع سنشم ۲۵ سالشه با اون یکی دختر خالم ۳۳ ساشه داشتن کلاس میومدن منم مشغول یه کاری بودم داشتم میشنیدم حرفاشونو بعد یکی از دختر خالم که 25 سالشه گفت شوهرم الان چهار ماهی دیگه نمیره اسنپ دیگه ما نیازی به درامدش نداریم شوهرمم گفته توعم نیاز نیست بری سرکار خودم خرجتو میدم خلاصه بعد ناهار که خوردیم شوهره که چایشم خورد گفت عزیرم با من کاری نداری من برم اسنپ غروب میام بعد دختر خالم خندید بلند همه پرسیدن وا چرا میخندی چی گفت مگه اونم گفت والا از مهسا باید بپرسی که چی گفته به من خلاصه ولی بد ضایع شده هم جلو من هم دختر خالش
God, please give me great wealth so that I can befortunate
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.