نمیدونم به چی بدبختی و مشکل میگی دوست داشتی بگو
اول برات آرامش آرزو میکنم امیدوارم هر چه زودتر گره از مشکلاتت باز شه
پسرم که دنیا اومد . معنی واقعی مشکل و فشار روانی رو متوجه شدم
بیمار بود ، حساسیت های بعد زایمان از یه طرف ، اذیت های نوزاد بیمار و تازه عمل شده از طرف دیگه
نگرانی برای آین هدنوزادی که نمیدونستم چی قراره شه
خرف حدیث های اطرافیان که هر کدوم نسخه میپیچیدن
فقط من بودم تک و تنها بدون حامی
روزها سعی میکردم بخاطر پسر بزرگم خودمو قوی نشون بدم
ولی شبا اینقدر زار میزدم که نفسم بند میاومد
چند بار دودکش بخاری رو درآوردم که همه مون خفه شیم و تموم شه
نمیدونم چطور میشد که پشیمون میشدم
۵سال گذشته
مشکلات و بیماری پسرم هنوزم هست
منم هستم ولی آرومتر ، قوی تر