من از همه چی میترسم
اول از همه مرضی افتاده تو جونم که گاهی میرم شبا
خانوادمو چک میکنم ببینم نفس میکشن
چند وقته میخوام برم سونوگرافی سینه رحم
اما با این که هیچ سابقه سرطانی نداریم
میترسم جوابم بد باشه نمیرم میترسم با اینکه هیچیم نیست
میترسم شوهرم بهم خیانت کنه
میترسم خانوادم بمیرن
کلا آدم ترسوییم با این افکار زندگی خوبی ندارم
دوساله قرار برم سونوگرافی اما جرعت نمیکنم
کی مثل منه از خودم خسته شدم انگاری
مرگ
سگ
تنهایی
بیماری
ترس از دست دادن
همین
از تو
همه چیز
کل حشرات
تاریکی
تنهایی
جن
ارتفاع
رانندگی
نمی‌دونم واقعاچرا،ازهیچی نمیترسم الان ک فک میکنم
منم همین طورم
خیلی چیزا
اما بیشتر از همه از مرگ... چون راجبش چه چیزایی به چشم دیدم که... خیلی ترسناکه
هیچی والا شاید فقط ابنکه اتفاقی ولسه خونوادم بیوفته و کاری از دستم بر نیاد
زشت بودن
از هر چی بترسی به سرت میاد پس از چیزی نترس
شوهرم ازم فاصله بگیره
از مرگ عزیزام،از نرسیدن،از اینکه نکنه هرچیزی که تا حالا از زندگی متوجه شدم پوچ باشه یا نکنه کلا خود زندگی پوچ باشه
ای بابا من سرطان سینه داشتم .هرموقع میرم سونو گرافی گوشت بدنم میریزه که نکنه دکار چیزی بگه از هیچی انقد نمیترسم
