چند دقیقه پیش کاروان حرکت کرد،همون کاروانی ک قرار بود منم جز یکی مسافراش باشم اما نشد...!
اهل ناشکری نیستم راضی ام به رضای خودش اما خیلی دلم شکست،یه بار بعد از سالها به دلم افتاد ک میرم کربلا..به لحظه لحظه اش فکر کردم به تنها رفتن به سختی های مسیر به حال و هواش! حتی دستم تنگ بود به اینم فکر کردم لباس و چیز هایی ک برا خودم خریدم و هنوز استفاده نکردم به عنوان سوغات میدم به دوستام اما..🥺💔
دلم پیاده روی اربعین و میخواست خیلی دوست داشتم برم ولی یه مشکلی پیش اومد گذرنامه ام بعد از صدور برگشت خورد ..بعد از کلی تلاش و پیگیری حلش کردم اما دیگ دیر شده بود..😔🥹
آقا منو نخواستی اما من دلم جاموند تو اون کاروان بین اون زائرات😔
ینی من انقدر بی لیاقت بودم ک منو نطلبید؟