دندونم یهودردگرفت بدجورتحمل کردم ازبس دردش زیادبودچشام قرمزشدازدردگفت چته گفتم دندونم پرده گفت چرازودترنگفتی برات قرص بیارم گفتم اون موقع دردنمیکردگفت بروابنمک قرقره کن رفتم آبنمک قرقره کردم فایده نداشت اومدم پیشش باتموم در خندیدم نامهربونی گفتم عزیزم میشه برام قرص بیاری داروخونه سرکوچه س یهویه مشت زدتوصورتم 😭شوکه شدم قلبم بینیم گوشم چشمم کل یه سمتم بشدت درد گرفت رفتم آبسرد خوردم کمی بهترشم