بچه ها امروز یه اتفاق عجیبی افتاد ،من دندون درد داشتم دکتر برام پنیسیلین نوشت ،رفتم مرکز بهداشت تا برام بزنن وقتی وارد تزریقات خانم ها شدم ،یه خانم به شدت لاغر و رنگ پریده که سرم تو دستش بود روی تخت بود ،شوهرش هم دست زنش را محکم گرفته بود و نشسته بود ،وقتی خانم تزریقاتی اومد ،گفت لطفا برید بیرون وقتی کار خانم یعنی من تموم شد بیاید داخل ،مرد گفت نه نمیشه من خانمم را تنها نمیزارم لطفا پرده را بکشید، دوباره پرستاره گفت من حواسم به خانمتون هست ،گفت نه اصلا من نمیتونم حتی یه ثانیه زنم را ول کنم بعد زنه انگار ترسیده بود لباش میلرزید و چشاش پر اشک، اصلا نه ناز میکرد نه چیزی معلوم بود اصلا حالش خوب نیست بعد من گفتم مشکلی نیست صبر میکنم سرم خانم تموم شه بعد ولی پرستار گفت بیاید اتاق بقلی اتاق استراحت اونحا بزنم وقتی میرفتم بیرون کل کارکنان دور هم جمع شده بودن و پچ پچ میکردن خداییش از عصر اصلا چهره خانم از جلوی چشمم کنار نمیره ،کاش شوهرش عاشقش باشه این کارها از روی دوست داشتن باشه ،چون یه نفر که معتاد به شیشه بود میشناختم اول زنشو حسابی میزد و تهمت میزد بهش بعد که زن حالش بد میشد مدام قربون صدقش میرفت یه ثانیه هم زن را تنها نمیذاشت کاش حسم غلط باشه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!