من سال پیش دوازدهم بودم
شرایط روحی خیلی بدی داشتم انگیزه نداشتم با اینکه جزو بچه درس خونا بودم و همیشه معدلم بالا بود ولی چون ذوقی نداشتم براش کلا انگار بیخیال درس و دانشگاه شدم
چون واقعا در امد برام مهمه که هرچی زودتر بهش برسم
و اینکه رشته ام تجربیه و من محیط بیمارستان رو دوست نداشتم و دلایلمم این بود
اینکه یه مزون داشته باشم یا ارایشگاه داشته باشم خیلی بیشتر خوشحالم میکرد
علاوه بر اینا با مسائل مالیش مشکل داشتم
واقعا الان هزینه ها خیلی سخت شده
کلاسای کنکور بالای ۱۰ میلیونن
هر کتاب تست الان هفتصد هشتصد تومنه
و منی که این شرایط و وضعیت رو داشتم نخواستم این ریسک رو بکنم و تهش هیچی نباشه
گذشت تا زمان کنکور خانواده ای که اصلا یه بار نپرسیده بودن از من که چکار میکنی تازه یادشون افتاده بود من کنکور دارم اونم کی یه هفته به کنکور
هی نصحیت و راهنمایی و.....
کنکور تموم شد و من میدونم که هیچی قبول نمیشم