چیزی که باعث شد هر سال نسبت به سال قبلتر کیفیت زندگیم بهتر شه این بود که با توجه به شرایط حال حاضرم و موقعیتی که دارم، بهترین استفاده رو از زندگی کردم.
مثلا درمورد مسائل مالی، تو هر شرایطی حساب کردم که چقدر درآمد دارم چقدر خرج ثابت و غیرثابت دارم و چقدر میتونم پسانداز کنم و چقدر میتونم برای لذت و تفریحم خرج کنم. و بعدش بهترین استفاده رو از پولم کردم. ننشستم بگم آی من که هنوز پولدار نشدم پس بذار فلان تفریح رو نکنم فلان کافه رو نرم، نه! گفتم من با این پولم نمیتونم کافهای برم که هربار ۷۰۰تومن خرجم بشه ولی میتونم جایی برم که ۳۰۰تومن خرج بشه. یا حتی اگر اونم نبود، میتونم عصرا برگشتنی از این دکه یه قهوه بگیرم و بشینم رو نیمکت کناریش که سرجمع بشه ۲۰هزارتومن. منظور اینه که دنبال صد نبودم، به همون ۳۰هم قانع بودم ولی کاری رو میکردم که باکیفیتترین کار نسبت به شرایط همون لحظهم بود، ولی میکردم. یا مثلا نمیگفتم که من که فلان مسافرت رو نمیتونم برم پس ولش کن نرم، نه میرفتم ولی بهترین مسافرت "باتوجه به شرایط خودم".
درمورد رسیدگی به خودم، مثلا میومدم وقتی که میتونم برای خودم بذارم رو درنظر میگرفتم، هزینهای که میتونستم برای پوست و مو و ورزش و رژیمم رو بدم رو درنظر میگرفتم و بهترین کاری که تو اون شرایط میشد رو انتخاب میکردم. اگر پول باشگاه نداشتم، پیادهروی میکردم بهتر از تو خونه نشستن و بیتحرکی بود. اگر قرار بود برم سرکار بجای این که با ماشین برم پیاده میرفتم. برای رژیم نمیگفتم چون من مثل فلانی پول فلان موادغذایی رو ندارم پس رژیمم جواب نمیده پس ولش کن، نه! من اولش با فقط کمخوری و سالمخوری شروع کردم.
برای پوست و موهام دنبال این نبودم از اول فلان محصولات گرون رو بخرم یا همهچیز رو با هم داشتهباشم، اولش فقط با یه ضدآفتاب شروع کردم و بعد کمکم چیزای دیگه بهش اضافه شد.
وقتی اینجوری پیش میری بعد یه مدت میبینی عه شرایط باشگاه رفتنت هم درست شد، عه فلان محصول رو هم میتونی بخری که قبلا نمیتونستی و...
شاید الان نشستی و میگی نه خب شرایط من همینه سال دیگه هم همینه و من فلان چیز رو نمیتونم بخرم و استفاده کنم. ولی واقعیت اینه که اگر یاد بگیری از همین شرایطی که داری بهترین استفاده رو بکنی ماه به ماه و سال به سال شرایطت بهتر میشه.
اصلا شکرگزاری یعنی همین، یعنی دیدن و لمس کردن چیزایی که داری. تو وقتی الان از زمان و پولت نمیتونی درست استفاده کنی بعدا هم نمیتونی پس هیچوقت هم بهش نمیرسی.
کسی شرایطش بهتر میشه که واسه شروع دنبال صد نباشه، دنبال بهترین کاری که با شرایط فعلیش میتونه انجام بده باشه.
مثلا یکی شروع میکنه زبان خوندن و میگه اوکی الان میتونم روزانه یک ربع براش وقت بذارم و همون رو با استمرار انجام میده بعد از یکسال میبینه داره روزی دوساعت براش وقت میذاره و کلی پیشرفت کرده و کلی موقعیتهای جدید براش درست شده. ولی اگر همین آدم بگه من که یه ربع بیشتر نمیتونم وقت بدارم اینم که منو به جایی نمیرسونه اخه کی با یه ربع زبان خوندن یاد گرفته، کلا شروع نمیکنه یا اگرم شروع کنه رها میکنه.
باور کن که وقتی شروع میکنی "موقعیتهای جدید" که حتی تو تصور تو هم نبودن برات ایجاد میشه و همین باعث میشه اون کاری که داری میکنی کیفیتش بیشتر و بهتر شه. ولی وقتی شروع نکنی و بگی من که وقت ندارم من که پول ندارم من که شرایط ندارم، هیچوقتم هیچ موقعیت جدیدی برات پیش نمیاد چون اصلا تو مسیرش نیستی.
باتوجه به شرایط الان خودت، بهترین کیفیت رو زندگی کن. رازش همینه