خیلی سخته چندروز بعد عملم خواهر شوهر و مادر شوهرم فهمیدن اومدن ی سر خواهر شوهرم که پنج دقیقه نشست گفت باید برم رفت دست ب سیاه سفیدم نزد ، مادرشوهرم هم رفت تو آشپزخونه برنج ک مرغ درست کرد میدونست که من نمیتونم غذا بجوم برا خودشون درست کرد رفتن خوردن اصلا اصلا بمن نگفترا نمی‌خوری چرا نمیای سرسفره برات چی بیارم بعدم تا غذاشو کوفت کرد رفت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
