2777
2789

زن همسایمون ظاهرا خیلی به خودش میرسیده و همیشه میومذ خونه ی بابام اینا که من همش پیاده روی میکنم و چکاپ انجام میدمو به خوذم میرسم و اینا ولی کم کاری تیرویید داره و فشارخون هم داره..چند روزه متوجه شده یه مریضی لاعلاج داره که بدخیمه و فقط معجزه میتونه نجاتش بده..حالا مادرم دق کرده اول میگف که برای زن همسایه ناراحتم..امروز میگه خدایا به دادمون برس چون این زنه خیلی به خودش میرسید و این شد و همش میگه خدایا من چی بشم..من و داداشم متاسفانه این مدت دو سه بار مریضی سخت گرفتیم..من خوردم زمین و کمرم مشکل داره برادرمم کمرش مشکل داره..حس میکنم غصه اش گرفته و فکروخیال میکنه که چی به سر من میاذ که بچه هامم خودشون به من وابسته ان!حالا از قضا مادرم کم کاری تیرویید داره و همش میگه این زن همسایه هم کم کاری داشته..هر چی باهاش حرف میزنم دق میکنه بیشتر و دستشو میذاره رو گلوش که میگه مال تیروییدمه و فلان.:شما جای من باشین چیکار میکنین؟!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز