من رابطه م کامل نیس یعنی با وجود این رفتاراشون اصلا دوسندارم رابطم کامل باشه.همش ترس دارم چون همه چی برای مبهمه.جهیزیه ام میخرم مسخرم میکنه.من ۲۷ سالمه.۷ سال وقتمو برای پسرشون گذاشتم.ولی انگار نه انگار
مادروشوهرم به من میگفت دو تا خواهرات و زن برادرت روققط بیار آخه مامانمو فوت شده ..گفتم چی؟؟؟مگمیشه؟؟اخرش شوهرم گفت هرچی میخوای دعوت کن آخه پول عروسی اصلن از شوهرم بود اون یه قرونم کمک نکرد دستورم میداد وای چقد حرصم داد
عزیزم بگوپدرومادرت چون بزرگترن باپدرومادرشوهرت صحبت کنن وتاریخ عروسی روتعیین کنن اینجوری بهتره.
من که قید زندگی با شوهرمو زدم و خودمو نجات دادم
حالا بره بمونه ور دل خودش
والا دختر مردم که عروسک دستشون نیست
ممنون گلم خیلی خون ب دلم کرد آخرش بعد عروسی هم اومد تیکه انداخت تو قرار بود فقط ۴نفرو دعوت کنی گفتم شوهرم بهم اجازه شو داده بود...یا سرجهاز اینقد تیکه انداخت حالا ما اصلنن رسم جهاز نداریم منم بی زبون بودم سرعتم کم بود از صدتا تیکه ی اون یکی دوتاشو جواب میدادم فقط...خ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
