نه عزیزم من به خاطر اینکه سلامتیم رو بدست بیارم چند تا عمل سخت داشتم در سال های مختلف.
دخترم نتونست درسش رو بخونه چون از من مراقبت می کرد اسمش زهره اس تا دوازدهم خونده ۲۰ سالشه جوونه پاکه اما امان از این زندگی سخت روزگار ، روزهایی که کسی نبود ازم مراقب کنه دخترم مراقبم بود خونه رو تمیز می کرد تازه مراقبت خواهر و برادر کوچک ترش هم بود. فقط ۳ الی ۴ تا از درس های دوازدهمش مونده اونا رو هر چی می خونه امتحان میده قبول نمیشه بچشم افسرده شده ، شده پوست استخوان دو سال توی این گرفتاری افتاده. همش بهم میگه مامان این بلا چرا سر من اومده ول کنمم نیست چرا هر چی دختر دیگه اس که یللی تللی میره موفق شاده اون وقت من که آدم خوبی بودم وضع الانم اینه از بقیه عقب افتادم. منم کلی دلداریش میدم میگم درست میشه.
توروخدا براش دعا کنید😭😭😭 یه سری می خواست خودکشی کنه.