سلام... من تو زندگی با همسرم همیشه خیلی صادق بودم یعنی هر اتفاقی می افته بهش میگم مثلا راجب روزمرگی ها اینکه وقتی سرکاره چیکارا میکنم یا اینکه خونه مامانم چخبر بود (چیزای مهمی نیستن اما دوس دارم همه چیو بهش بگم و ..)اما تازگیا متوجه شدم اون همه چیو از من مخفی میکنه حتی وقتی ازش سوال میپرسم جواب دو پهلو میده مخصوصا اگه راجب خوانوادش باشه...راستش دلم خیلی شکست شاید بنظرتون مسخره بیاد اما حس میکردم همسرم همه چیزمه اما ظاهرا فقط من بودم که اونو محرم خودم می دونستم اون منو غریبه می بینه ...
کار درست رو اون میکنه
خانواده تو به اون چه حتی خبرای بی ارزشم چرا باید بگی؟
حق دارین خانم
نه منظورم این جور حرفا ...مثلا خانواده همسرم رفتن مسافرت اونو از من قایم می کنه و نمی فهمم خب ک چی.. این موضوع مگه قایم کردن داره ؟...یا رفته بود خونه خواهرش به من نگفته بود درحالی که اگه میگفت من خوشحال میشدم باهاش برم چون خواهرش بچه کوچیک داره من خیلی دوسش دارم ...
ببین یاد بگیر با هر کی مثل خودش وقتی اون قایم میکنه تو چرا میگی داداش منم به ما گفت زنگ به نامزدم نزنید به اونم گفت زنگ نزن خونوادم مارو به جون هم انداخت خودشم به ریش ما خندید بعد طلاقش رو بهش نده میرسی بحرفم اقابون ماشالله مارموز
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
