خیلی لاغر و پژمرده شدم هر روز باهاش جنگ و دعوا کردم تقریبا یک ماهی از اون شب لعنتی میگذره که فهمیدم با زن پسرعموش رابطه داشته دیگه دل و دماغ زندگی کردن باهاش ندارم دوست داشتنم نسبت بهش کم شده حساب هاش باهام مشترک شده حساب های گوشیش ولی هنوزم نمیدونم چطوری بهش اعتماد کنم رفتم زنه رو تهدید کردم قول داد پاشو از زندگیم بکشه بیرون به خواهرشوهرم گفتم خیانت کرده داداشت اونم طرف داداششو گرف گف حتما کبود گذاشتی براش که بهت خیانت کرده دلم شکسته کاربریم تعلیق شد این کاربری جدیدمه