یه دختر عمو دارم با پسر عمم ازدواج کرد اینم بگم پسر عمم عاشق یه دختری بود اونم بهش خیانت کرده اینم روانی شد عمم اومد دختر عمومو گرفت ک هیچ علاقه ای بهم ندارن
خلاصه دخترعموم ک مثل خواهرم بود بعد ازدواج کلا یه آدم دیگه شد رابطه عمم ( مادرشوهرش ) با مامانم بهم زد باعث شد دعوا کنن سر چیزای مزخرف
دیروز بهم زنگ زد گفت خونه ای کیا خونه هستن ، گفتم هیچکی فقط منو خواهرم که اونم یکم بعد میره باشگاه کاراته
خلاصه خواهرم رفت بعد دخترعموم اومد خونمون
آب طالبی داشتیم ریختم دو لیوان گذاشتم رو میز بعد رفتم اشپزخونه برگشتم خواستم خواستم منم بخورم یکم که خوردم دستمو گرفت با هول گفت باشه نخور بعدش زد زیر گریه
هیچی نگفت رفت از خونه
آخرش نفهمیدم چی ریخته بود هدفش چی بود چه مشکلی بل من داره
دیشب نتونستم بخوابم از بس تو فکر بودم فکر نمیکردم انقد بد جنس باشه
نظرتون چیه؟ چجوری رفتار کتم؟