چند وقتیه ی زمزمه هایی می یومد شوهرم همکاراش ک مرد هستن میخوان برن ترکیه ب اینم اصرار میکردن بیا بیا
اینم چندوقته ی مشکلو بیماری ای داره خیلی بابتش عصبی و نگرانه گفت اگه برم فقد واس اینه یکم حواسم پرت شه و..
من گفتم هردلیلی داری واس خودت. نمیذارم مجردی بری
دلیل دومم اون ادما بود با سابقه ای ک میشناسم ازشون خوشم نمی یومد حداقل با اونا بره سفر مجردی اونم ترکیه
اینا ب کنار خودش نهایت پشیمون شد گفت نمیرم ب فلان دلیل و... ماه صفره خوبیت نداره سفر تفریحی بهتره نرم این وضعیت بیماریمم زیاد جالب نیست
ولی دیشب...