از دست مامانم خیلی عصبانی ام سه روز خانواده اش اینجان خیلی ام پرو ان مثلا حوریه که دایم امروز بهم حرف زد چرا من ماشین شستم تو نیومدی ماشین بشوری باهام بعد میخوای جواب بدی مامانم نمیزاره همش طرف خانواده اش من خواستم دماغمو عمل کنم دایم پول لازم داشته داده دایم طلا خودشو فروخته داده دایم در صورتی که اونا حتی ده هزار تومنم احترام ندارن بیست چهار داداشش اینجان بهش هم میگی خودشو میزنع موش مردگی بعد الان که خونموننن من دل درد خیلی بدی گرفتم دوباره رفتم دستشویی بهم حرف زدن الان نشستم تو آشپزخونه از دل درد دارم میمیرم قبلا صاحب خونه بد اخلاقی میکرد الان برعکس دارم از دل درد میمیرم نمیدونم چکار کنم