سر چیزای الکی با خانواده ام دعوا کردم
یه چیزی پرت کردم خورده به شیشه پنجره ام شکسته
همه وسایلام و لباس هام رو پخش و پلا کردم
رمانم که تقریبا نزدیک بود تموم بشه رو پاره کردم و هزار تیکه اش کردم
الانم نشسته ام دارم گریه میکنم
از خودم متنفرم
من چقدر احمقم
کاش بمیرم
دلم میخواد خودمو بکشم
منم عین توام
خوب دارو بخور
داروخونه برو بهت میده
منم با خواهرم و مامانم دعوا کردم و شاید باورت نشه برای اخمو بودن کارفرما نشستم و ساعت ها گریه کردم🤣🦦
ما هم این دوران رو گذروندیم ولی همچین کارها و همچین حالت هایی نداشتیم عزیزم مشکلت ی چیز دیگه هست
نه جانم حیف نیس حالا با عصبانیت چیزی گفتی و آنها هم گفتن فردا که روز جدیدی بشه همه چیز فراموش بشه امیدوارم
من ازدیروز پاچه همه رو گرفتم امشب دیگه گریه م گرفته بود حالا پریود شدم باز اعصابم خرابه چرا درد دارم😭😭😭همشم تو دسشوییم حس میکنم لباسام کثیفه
