با عمل های زیبایی موافق نیستم.
ولی جاریم رفت عمل بینی انجام داد، خبرهم نداشتیم، خونه مادرشوهرم بودیم و باخبرشدیم و رفتیم عیادتش.
هنوزم بابت رفتن مون ناراحتم. چرا؟ چون که بنده خدا کل صورتش کبود بود، حال حرف زدن نداشت، بی حال بود.
ادمها دوست دارن تو ملاقات باکسی سرحال و باانرژی باشن، تو اون وضعیت روی تخت بودن ممکنه اذیتش بشن.
وگرنه جاریم خیلی خوبه و اهل ادا اطوار نیست. رفتیم و جویای احوالش شدیم.