بذارید دقیق تر بگم :
ما یه نیاز داریم مثل غذا و سر پناه و ارتباط و ....
و یه سری راه برای جواب دادن به اون نیاز ها
حالا نقش مارکتینگ اینجا کجاس؟
بله شناخت اون نیاز ها و استفاده از اون برای ارائه محصولش.
ولی آیا مارکتینگ نیاز ها رو برآورده میکنه؟
مثلا الان مارکتینگ و تبلیغاتی که برای ماچا و بابل تی و هزار تا چیز دیگه میشه ، آیا مردم به اونا نیاز دارن؟ قطعا نه ولی این نیاز رو در خودشون حس میکنن که برن و این محصولات رو حداقل یه بارم که شده امتحان کنن.
اینجا پای "نیاز کاذب" میاد وسط که قطعا خودتون با تحصیلاتتون باهاش آشنائید.
جنبهی تاریک و فریبکار و manipulative مارکتینگ!
اون نیاز رو تشخیص میده ولی برآوردهاش نمیکنه، فقط از اون نیاز استفاده میکنه تا به سود خودش برسه.
درباره تاپیکی که شما توش بودین و راجع به نقش مارکتینگ در این فرهنگ که زنها حتما باید بدون مو باشن :
درسته! ژیلت و کمپانی های همکارش نیاز اصلی رو تشخیص دادن، ولی اون نیاز، شیو کردن نبود! نیاز به پذیرفته شدن توسط جامعه و به خصوص مردها بود!
آیا جامعه قبل این موی بدن زنها رو نمی پذیرفت؟ چرا !
پس اومدن هم مردها رو تحت تاثیر تبلیغات خودشون قرار دادن هم زنها
این رو به زنها القا کردن که موی بدنشون عنصری مردانهاس و غیربهداشتی
و مردها رم با نگاه جنسی ابزاری به این سمت بردن که زنهای بی مو زیباترن و....
و بعد از اون هم مردها نگاهشون به موی بدن خانمها تغییر کرد هم جامعهی زنانهی اونموقع که به شدت مردسالار بود و تشنهی پذیرفته شدن، تحت این اجبار رفت.
وگرنه این نیاز به بی مو بودن خانومها نیاز ذاتی نیست و نیاز کاذبه.
حتی دلیل بهداشتی و پزشکی هم نداره و همش فشار فرهنگی اجتماعیه.
(منظورم از بی مو بودن ، موهای دست و پا و ایناس نه موهای زائد)