سلام دوستان از اولش ک بخام بگم من یه دعای ان یکاد دارم پلاک طلاست یه زنجیر گرفتم چندین بار زنجیرو از حلقش رد میکردن مبنداختمش گردنم ولی به طرز عجیبی پرت میشد مدام گمش میکردم دست اخرم دیگه زنجیرو خالی گردنم کردم مینداختمش برای چشم زخم و انرژی منفی ولی عجیب بود همیشه گم میشد در صورتی که جایی نداشت که بخاد از زنجیر خارج بشه یه مدت هم یه پسری رو دوست دارم و پدرم مخالفه پدرم نه تنها برای این بلکه برای تمام خاستگارام همینطوره و ایراد میگیره و رد میکنه کسی تا ب الان به چشمش نیومد کلا همیشه انگار تکلیفش مشخص نیست انگار رفتاراش عجیبه من تک نیت که میگرفتم همیشه میگفت انرژی منفی یا چشم زخم داری همین باعث میشه پدرت اینجوری بشه میگن پدرت دو دله و یه سنگینی نمیزاره اونی که تو دلشه رو بگه و اون سنگینی از طرف منه ینی به نظر شما ممکنه بخاطر انرژی منفی و چشم زخمی ک برای من نوشتن پدرم اینطوری باشه؟