نمیدونم شاید فکر کنید من الکی میگم یا چه میدونم دچار توهم شدم و ازین حرفا اما هرچی تو دلمه رو میگم
من خیلی نفرینم گیراس خیلی یعنی هرکسی آزارم بده دلمو بشکنه نفرینش کنم از ته دلم اون آدم ب عین همون نفرین گرفتار میشه
بارها این اتفاق افتاده بارها.
خلاصه شوهرم خیانت میکرد بهم زجرم داد با این کارش داغونم کرد منم تا امسال از ته دلم نفرینش نکردم بعد مدتی بود کاری نمیکرد یعنی مشاوره میرفت و یه رفیق داشت ک نارفیق بود اومد ب بهانه اینکه از دختر بازی و خیانت دورش کنه کاری باهاش کرد ک پولاشو ماشینشو همه چیشو از دست داد جز خونه مون کلی ام بدهی بالا آورده
حالا ام گیره اونایی که پولشو بردن پولشو نمیدن هزارتا بهانه دارن خیلی ام آدمای گنده ای هستن
الان حس میکنم شوهرم ی شاکی خصوصی داره تو دادگاهی که خدا براش تشکیل داده و اون شاکی منم!!! چون هنوز نتونستم ببخشمش از ته دلم دعا نکردم اما عمیقا میخوام که پولاشو بدن چون واقعا پشیمونم از نفرینی ک کردم به بچم نگاه میکنم دلم براش میسوزه اونهمه خوشی و رفاه ک داشتیم ماشین مدل بالا شاسی بلند انواع و اقسام خریدا و .....
واقعا نمیتونم زندگیمو بدون اونا تصور کنم خیلی پشیمونم از نفرینم باور کنید همین نفرینو کردم همینی که سرش اومده
الانم فکر میکنم اگه ببخشمش خدا هم ولش میکنه تموم میکنه این عذابو
چکار کنم
جای من بودید چکار میکردید