اره . دعا دیدم پیش سیدم رفتم پیش دعانویس ک رفتم
همجااااا رفتم یعنی تا باطل نکنم شوهرم آروم نمیگیره
بخاطر این مادرشوهر بدذاتم همش تو جاده ام تا برسم پیش دعانویس سید و باطل کنم...بعدددددش ایندفعه ماشینم وسط جاده پنچر کرد ی موتوری بیشرف وایساد تا مثلا کمکم کنه اما نشست تو ماشین میگفت بیا برام برنامه انجام بده تا ماشینت درست کنم اینقدر روز بدی بود..خدایا کجایی خودت میبنی