حالم خیلی بده دیشب گوشی شوهرم دستم بود

دیشب با شوهرم دوتایی خونه بودیم‌  ، سر شام گوشیشو گذاشت توی اینستا کلیپ های خنده دار ببینیم و شام بخوریم، یه پیج داره طنز هست ولی کلیپ هایی از زن های لختی ام میذاره اونارو طنزگونه نقد میکنه و ...
من خوشم نیومد گفتم پاک کن این پیج رو گفت باشه ، همون موقع پاک کرد من گفتم اصلا بده ببینم گوشیتو اینستات چه خبره 
گرفتم گوشیشو رفتم دنبال شونده دنبال کننده هاشو دیدم چند نفر که اصلا داشتنشون لازم نبود رو پاک کردم خودشم ایستاده بالای سرم همش میگفت گوشیمو بده من خوشم نمیاد منو بگردی زندگی قبلیم همین بوده همش گشتن همش کنترل کردن حالم داره بد میشه منو یاد گذشتم میندازی با این کار 

الان بقیشو میگم تورو خدا بمونید نظر بدین 

من همش میگفتم آقا جان گوشی شوهرمه میخوام دستم باشه ، مگه من صبح تا شب گوشیم دست بچه ها نیست همینجور میذارم خونه و میرم بیرون چون خیالم راحته ، توام خیالت راحته دیگه از خودت پس برو به کارت برس گوشیت یک ربع دست من باشه ، اونم داد میزد میگفت بده گوشیمو از چک کردن بدم میاد ، حس بد بهم میدی ‌ ، حالمو بد کردی ، متنفرم کسی منو بگرده حالا به هر شکل ، بده گوشیمو  دیگه هرکسیو میخواستی پاک کردی ، یعنی کلا ایستاده بالای سرم میگفت بسه دیگه گوشیمو بده 
من با گوشیش رفتم توی اتاق خواب اومد گفت بده دیگه شورشو دراوردی ، بهش گفتم بیار ببینم توی اینستا چندتا اکانت داری ، گوشیش دست خودش بود حس کردم یه چیزی پاک کرد یه کاری کرد نمیدونم شاید اشتباه میکنم ولی با چند ثانیه مکث نشون داد دیدم یه اکانت داره 
سریع از اتاق اومد بیرون 

الان میگم ادامشو 

با گوشیش رفت توی اشپزخونه من پشت سرش اومدم دیدم داره یه کاری میکنه با گوشیش هرررر کاری کردم گفتم بده گوشیتو ، نداد 
صفحشو قفل کرد گذاشت جیبش 
گفتم توی دست خودت ببینم 
الان چه کار کردی با گوشیت 
چیزیو پاک کردی ؟؟؟ 
باز کن گوشیتو تو دست خودت ببینم 
گت برو کنااار ، سر به سرم نذار هییچی نیست تو که همه رو گشتی ، مگه شک داری به من ؟ 
گفتم تو شک منو برطرف کن الان ببینم صفحه گوشیتو روی چی بودی قفلش کردی گذاشتی جیبت 
گفت نشون نمیدم 
یا منو قبول داری یا نداری یا اعتماد داری یا نداری 
من دنبال ثابت کردن خودم نیستم 
بهش گفتم نشون ندی هر فکری ممکنه بیاد تو سرم ، خیلی چیزا خراب میشه ها،  همه چیز عوض میشه 
گفت مهم نیست من بدم میاد چک بشم 
متنفرم کسی بگرده منو ....
از خونه رفت بیرون 
رفت توی پارکینگ سیگار کشید و یه ربع بعد اومد 

نفهمیدم چرا این کارو کرد 
اصلا کار من اشتباه صد در صد به فرض 

چرا انقدر حساس بود که کلا ایستاده بالای سرم میگفت بسه دیگه گوشیمو بده ، حالا ببینا میخوای یه شر درست کنی امشب ، بده گوشیمو بده بده .....
اخرشم با گوشیش رفت بیرون از خونه