بچم یازده ماهشه ماه بعد تولدشه تا الان ۶ بار تولد پسرش رفتم ی بار نگفتم تولد نگیر بهش هربار گف گفتم اره بگیر فلان کار کن الان بهم میگه تولد نگیر با تمسخر میگه منم تو تالار جشن بگیرم که بچم میده مدرسه بارداخر تولد گرفت هیشکیو دعوت نکرد منو شوهرم باز اسباب بازی خریدیم دادیم
تولدت رو هم کلا اقوام من میان چون جشن نگرفتم خونه هم گرفتم میخواستن بیان گفتیم تولد میگیریم میاین حالا همشون منتظرن در حد ۳۰ نفر میخوام ی جشن کوچولو بگیریم تو خونه
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
یادم رفت بگم من مقابل حرفش گفتم تو و جاریم افتخاری بیایین اکه اوندین اگه هم راحت نیستین پیش اقوام من بعدا ی دورهمی میکنیم (الکی) گف نه راحتیم هرجور میخوای ماهم میاییم فقط جاریم خواهرشوهرم و مادرشوهرم از فامیل شوهر میان بقیه خودمونیم حالا باز میگه نه تو خونه خریدی برات کادو اوردیم نه بچه اوردن برات کادو اوردن میخواد خودشو بگه از بقیه استفاده میکنه موقع بجه دار شدنم فانیلام کادو دادن ولی واسه خونه گرفتن اونقد گفتن بیاییم ما گفتیم نه بعدا رومون نمیشه تولد دعوت کنیم اینطور شد خواهرشوهرمم بخاطر شغل شوهرش خونه نگرفته وگرنه تا بیاد پولشون امادس بخرن کادوشو میبریم و بازم منتظر شوهرشه بخاطر بچه دوم بازم جبران میشه جاریمم حاملس اونم فردا پس فردا جشن میگیره میبرم من صرفا فقط با فامیلای خودم خواستم ی دورهمی داشته باشیم بچمم بزرگ شد نگه برام ارزش قائل نبودن خانوادم اینا ی عکس فیلم اینا داشته باشیم به جاریم و خواهرشوهرمم گفتم افتخاری بیایین ولی باز سنگ میندازه جلوم
مگه اجازه شما دست ایشون هست کار خودت رو بکن البته شاید از روی دلسوزی گفته چون بچه ۱ ساله درک نمیکنه ...
نه دوس دارم تو خونم باشه عکاس هم میارم البته یادگاری بمونه اون حسادت میکنه و بلاخره عمه هس دیگه اسم روش و بخاطر پول میگه خب چجور بگم نیایین به این سه تا مگه میشه دعوت نشن هم جنگ میندازن بشن هم ناراحتن
بخاطر پول میگه فک کنم والا دعوت نکنم ی جور جنگ میندازن این سه نفر دعوت بکنمم برای کادو ناراحتن که کادو بچه دار شدن خونه دار شدن بهت دادم بگمم افتخاری بیایین بهشون برمیخوره