سلام خانما. من ۳۱سالمه بچم ۱۳سالشه. ۱۴ساله ازدواج کردیم. خیلی فشارات از. بابت اینکه به فکر آینده نیست و. خودشو به ابو آتیش نمیزنه. و اصلا به فکر. لباس بچه و حتی لباس خودش نیست. اذیت شدم. بعد از جنگو دعوا های بسیار من رفتم دانشگاه تا. وای خودم آینده بسازم. از زندگی سیر شدم. بهم قول داد کار میکنم زندگیمو درست میکنم. پنج ساله تموم کردم دانشگاه و. نزاشت کار کنم. یکم درست شده بود بازم اخلاق بدش بی مسئولتیش برگشته همه چیو با دعوا مسخره از زندگی سیر شدم. پدرم اخلاقش خرابه نتونستم طلاق بگیرم بهم میگه بچه دومی رو بیاریم. ولی میترسم. چون این خیلی راحته. یواش یواش. از منم پول میخواد. میگه پول بده. بهم. پول بگیرم میدم. ولی نمیشه چکار کنم. هیچکسو ندارم بچه دوم بخاطر تنهایی دخترم و خودم. میخواستم ولی. با همچین آدمی صلاحه؟