پدر مادرم از هم جداشدن اما باز برگشتن و باهم زندگی کردن امشب دعوامون شد بهم گفت همه گفتن اینم مثل مامانشه عاقبتش جدا میشه من گوش نکردم حتی دیگه جوابشم ندادم منی ک تودعواها همیشه حاظر جواب بودم الان نتونستم حتی ی کلمه بگم انگار قلبم شکست بغض داره خفم میکنه نمیدونم چیکار کنم قهر کنم برم؟ی گوشه گریه کنم؟چیکارکنم؟خدایی مردخوبیه هیچی کم نزاشته هرچی میگم فراهم میکنه اما حرفش ی جوری خار شد رفت تو قلبم ک بی قرارم کرده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببین درسته از حرفش ناراحت شدی چیزی ام ک میگ احتمالا مال دوران اشناییتونه حرف و حدیثی چیزی اگ بوده
وسط دعوا ام حلوا خیرات نمیکنن ک😅
ولی خب حق داشتی ناراحت شی تو تو این ماجرا دخیل نبودی ک الان سرکوفت بشنوی اما نذار ک نقطه ضعف بیاد دستش
یه وکیلی میگفت ۶۰سال وکالت انجام دادم اکثر شکایات بین کسانی بود که به هم اعتماد داشتند مثلا وقتی یه مبلغی به کسی میدی نمیره ولی وقتی کل سرمایه اتو میدی دستش میذاره میره حالا تو ک کل احساساتتو خرجش کردی میگی چرا یه دفعه اینجوری شد؟؟!
تو دعوا به حرفای خودمونم فکر کنیم شاید همین قدر طرف مقابل اذیت کرده باشیم .
من اصلا چیزی نگفتم بهش،فقط گفتم گشنه مامان تو بود ک کیک ۲طبقه عقد منو حتی ب مامانم نداد درصورتی ک خود مامانم کیک خریده بود قایمش کرد تاخامه هاش کهنه بشه بچسبه سقف دهن پخش کرد بین فامیلای خودتون اونم خودش میدونه خانوادش گشنن خسیسن خودشم همیشه میگه
من اصلا چیزی نگفتم بهش،فقط گفتم گشنه مامان تو بود ک کیک ۲طبقه عقد منو حتی ب مامانم نداد درصورتی ک خو ...
عه دختر خوب خب تو ام رفتار اونو داشتی دیگ سعی کنین تو دعوا به خانواده ها کار نداشته باشین
یه وکیلی میگفت ۶۰سال وکالت انجام دادم اکثر شکایات بین کسانی بود که به هم اعتماد داشتند مثلا وقتی یه مبلغی به کسی میدی نمیره ولی وقتی کل سرمایه اتو میدی دستش میذاره میره حالا تو ک کل احساساتتو خرجش کردی میگی چرا یه دفعه اینجوری شد؟؟!
عه دختر خوب خب تو ام رفتار اونو داشتی دیگ سعی کنین تو دعوا به خانواده ها کار نداشته باشین
مثلا من خودم نمیگم ک اونم نگه
یه وکیلی میگفت ۶۰سال وکالت انجام دادم اکثر شکایات بین کسانی بود که به هم اعتماد داشتند مثلا وقتی یه مبلغی به کسی میدی نمیره ولی وقتی کل سرمایه اتو میدی دستش میذاره میره حالا تو ک کل احساساتتو خرجش کردی میگی چرا یه دفعه اینجوری شد؟؟!
اره والا ب توچه اخه ادم بدذات ک عیب دخترمردمو میگیری،عمه خودش بود ک شوهرم معتادد مفنگیه الان منم برگشتم گفتم بازخوبه مامان من جرعت داد جدا شه عمه ک تو انقد بدبخته با ختم قران و تحمل شوهر معتادش زندگیشد میچرخونه چی ؟خاستگارم واسه دخترش نمیره همه میگن این باباش معتاده ولی واقعا من هیچدقت بد نکردم ب عمش خیلی ناراحت شدم