2777
2789
عنوان

از زندگی قبلی م

324 بازدید | 1 پست

بعد اون همه خواستگارهای جوراحور

وبازی های روزگار 

سال ۹۶  تنها خواستگار اون سال م که اقوام  معرفی کرد مثلا شناخت قدیمی داشت! ومیگفت این (همسرسابقم) گل سرسبدشون هست تو خواهربرادراها😒 بچه اول از ده تا یچه بود


چقدر سنگشو به سینه میزد

[مرد هشتاد ساله یک کبسه ارد از بابای این(همسرسابقم ) گرفته بود و این شد  اینقدر زنگ زدن  یکبار گفتم به ولای علی گفتم نه ولی بعد باز بعد سه  هقته راشون دادم

و عرض یک هفته چندبار اومدن ومنجر به ازرداجم شد

همه درسالن عقد متعحب که موهاش ریخته ولی رنگ میزد و سن  سال ۴۳ ساله. که پیر تر میزد مثلا بالای ۵۰ سال

و فقط موقع تالار واسه عروسی که آذرماه ۹۶ گرفت واسم

موهاشو پودر زد  و...

کلا هرچی من کمتر میزدم ودختر حوان شاداب تحصیلکرده 

بودم  ولی اون بیشتر ببشتر!!

*حتی واسه ازدواج مجددم بازم به قول اطرافیانم 

تو رو میخواست بندازه تو چاه همون فامیل 

باز یک مورد واسه اازدواج مجددم معرفی کرد سال ۱۴۰۰*

خلاصه این شد که ۳۲ سالگی انتخاب اشتباه تقدیر "وسرنوشت وبرای فرار از مجردی ازدواج کردم"
و ادمی که صرف بچه دار شدن باهات ازدواج کنه 
وهم که براش آی وی اف کنی
خدا بهش نداد 
اگرم میداد زندگی قبلی بهش میداد 
که راههای درمانی رفته یو با قبلی  " زن اول " طبیعی که حتمادمیشده !!! 
اگر یچه دوست بود از بهزیستی میاورد
یکبار خندم گدفت ازحرفم
که خب جواب مشخص بود اگر میخواست قبلا این کارو میکرد دیگه👀
وهمیشه میگفت می مونی !
وخلاصه گفت بعد منفی شدن ها
یک سال نیم اول پر از امید خوشحالی
و زن دوست رمانتیک 😏
و یک سال نیم دوم سر ناسازگاری گذاشت
دست پیش گرفت پی نیفته به قول معروف
و شروع نخواستن ها اونی که میخواستم تو نبودی!!😒

این شد که بعد ماحراها که به وجود آورد توافقی جدا شدم
اسفند ۹۹ثبت طلاق پایان سه سال زندگی صادقانه فداکاری و حتی موندن و تحمل کردن بی بچه حتی  گفتن بچه بیاره بهش بزرگ ترها منظورم پدرم هست ولی تصمیم شو گرفته بودگفتن اشتی 

 هرکجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است. پسرم 

۳۲ سالگی انتخاب اشتباه تقدیر وسرنوشت وبرای فرار از مجردی ازدواج کردم
و ادمی که صرف بچه دار شدن باهات ازدواج کنه 
وهم که براش آی وی اف کنی
خدا بهش نداد 
اگرم میداد زندگی قبلی بهش میداد 
که راههای درمانی رفته یود طبیعی که حتمادمیشده !!! 
اگر یچه دوست بود از بهزیستی میاورد
یکبار خندم گدفت ازحرفم که بهش گفتم بچه از بیرون بیاریم
که خب جواب مشخص یود اگر میخواست قبلا این کارو میکرد دیگه
وهمیشه میگفت می مونی !
وخلاصه  بعد منفی شدن ها ار این رو ب این رو شد
یک سال نیم اول پر از امید خوشحالی
و زن دوست رمانتیک 😏
و یک سال نیم دوم سر ناسازگاری گذاشت
دست پیش گرفت پس نیفته به قول معروف
و شروع نخواستن ها
اونی که میخواستم تو نبودی!!😒

این شد که بعد ماحراها توافقی جدا شدم
اسفند ۹۹ثبت طلاق 
پایان سه سال زندگی صادقانه فداکاری 
و حتی موندن و تحمل کردن بی بچه
حتی  گفتن بچه بیاره بهش بزرگ ها 
ولی تصمیم شو گرفته بود
گفتن اشتی کنه قهر نبود که
ولی قبلش کلا ۸ماه قبل ثبت طلاق خودشو اماده کرد ه یود اما در واقع 
زمزمه هاش از اردیبهشت ۹۸ و تو دل خودش بود من خبر نداشتم
چند جمله بخوام بگم 
در باره ش
خودشیفته مردانه مستقل برای زن ولی بچه ننه برای مادر پدر  وهوای 

وخواهربرادرهاش داشته  که از این بکنن و برای پولش ففط بخوانش
مسافرتی  دست دلباز
فقط پدرمادر ش بزرگترین دارایی ش بودن و
برادرهاش ساپورت کنه پدر دوم اونا باشه !!
هواشو داشته باشن
درون پر از حسرت و آه
زن این نشد یکی دیگه😒

 هرکجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است. پسرم 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792