سلام بخونید تااخر ببخشید زیاده زن عموی همسرم خیلی کینه از خانواده همسرم ب دل داره کلا از همه عموعمه های همسرم کینه داره بعد زن عموی همسرم پدرش عموی پدرشوهرمه فامیل هستن من ی مدت با شوهرم ب مشکل خوردم خاستم طلاق بگیرم دادگاه اینا میرفتم زن عموی همسرم دیگ شده بود دوست خانواده شوهرم حتی داداششو با همسرم میفرستاددادگاه .بعد من برگشتمم سرزندگیم . ی شب پیاما شوهرمو چک میکردم پیام پدر زن عموی همسرم دیدم نوشته بود ک اره خانومت برنگشت ؟ همسرمم نوشته بود که نه لج کرده ایشالابرمیگرده اونم نوشته بود ن بابا طلاقش بده ناچیزش کن بیفته غلط کردن بچه بگیر بهتر از اون برات هست🤨 بعدشم فهمیدم هرشب خودش زنش حونه پدرشوهرم بودن ک ببینن من برمیگردم یا نه خیلی دوست دارن کلا زندگی من خراب شه البته کلا دوست دارن پدرشوهرم یا عموهای شوهرم کلا بدبخت شن
حالا عروس خودش با دوتا دختر دوقلو رفته برای طلاق ابروشون توی فامیل رفته . پدر زن عموی همسرم از غصه زمین گیر شده رو ب موت😑من اصلا دوست ندارم طلاق بگیرن بخاطر دوتا دخترش گناه داره و اصلا عروسشون نباید تاوان دل سیاه و چرکین اینارو بده اماا تشویق همسرم کردن برای طلاق من الان ک من برگشتم دیگ اصلا حتی احواال خانواده همسرمم نمیگیرن اما قهر ک بودم صبح تاشب اینجا بودن . حالا الان پیر مرد داره تاوانن دل سیاشو میدهه شاید الان بگید این کارما نیست ربطی نداره ااما منن میدونم ک هست شاید خوب برای شما توضیح نداده باشم
و حتی زن عموی همسرمم الان ب بدترین شگل ممکن داره زندگی میکنه زندگیش ب درد جرز لادیوار میخوره اما باسیلی صورت خودشو سرخ نگه میدار چون نمیتونه طلاق بگیره اوضاع مالی خانوادش خوب نیست