میدونم طولانی شد ولی خواهش میکنم بخونین و خواهرانه کمک کنین چند شبه خواب ندارم
تو تاپیکای قبل گفتم من قطع رابطه بودم به پیشنهاد مشاور و خیلی خیلی کم میرفتم خونشون
چند وقت پیش خودشون رفت و آمدو شروع کردن و رفتارشون عادی بود منم کاری از دستم بر نمیومد
دلایل قطع رابطم خیلی زیاد بود
حالا بار کم کم رفتاراشونو دارن شروع میکنن
تو روم انگار نه انگار ولی پشت سرم پر کینه و نفرتن به دخترمم کاری نمیکنن مادرشوهر و خواهر شوهرم چه قبلا چه الان پدرشوهرم بخواد چیزی به من یا دخترم بگیره نمیزارن ولی تا دلتون بخواد برای اون یکی نوه خرید میکنن
من اون مدت با پدرشوهرمم رابطه ای نداشتم چون شوهرم از لحاظ مالی براش مشکل بوجود اومده بود و پدرشوهرم گفت پول ندارم چند روز بعدش فهمیدیم یه مبلغ بالایی قرض گرفته داده به خواهرشوهرم اینا
دخترمم دنیا اومد گفتن پول ندارن و اندازه پول یه دست لباس هدیه دادن چند وقت بعدش یه نیم ست به خواهرشوهرم خریدن و برای بچشم جشن گرفتن گفتن زشته سرش پایین باشه
الان پدرشوهرم به شوهرم تو قرضاش کمک کرده
بنظرتون بازم رفت و آمدو کم کنم یا به پدرشوهرم بگم اگه میخواد دخترمو ببینه تنها بیاد
خیلی بهم فشار میاد مادرشوهرم کلا با دروغ و فریب کلک باهام رفتار میکنه