چند سال پیش من بچه بودم عروسی داداشم بود مامانم گفت تو خونه بمون مهمون میاد خودشم رفت همه عروسی بودن منه بچه هم تنها تو خونه گریه میکردم شبی که خواستن برن خواستگاری براش یا زمانی که میخواستن عقد کنن منو نبردن همه رفتن شب من تنها بودم تو خونه چند وقت دیگه میخوان عروسی دادش کوچیکمو بگیرن منم نمیخوام برم خیلی حالم بد میشه وقتی به اون روز فکر میکنم الآنم به جوره دلم نمیخواد برم نمیتونم برم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اینی که تعریف کردم برا خواستگار ی بود.. عروسیم رفتم واقعا خوش گذشت بهم با اینکه قیافه و تیپم فاجعه بود اون موقع.. ولی کسی اخه خونه نیست شب عروسی که شما رو گذاشتن. همه تو مجلسن
من عروسی داداشم خیلی کوچیک بودم اصلا تو فیلم نیستم اول عروسی خوابم می اومد رفتم تو اتاق خوابمون خوابیده بودم وقتی بیدار شدم عروسی تموم شده بود ...مال تقریبا ۲۵سال پیش هست